|
|
نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1392
بازدید : 1083
نویسنده : اسماعیل جباری
|
|
به نام خدا آموزش فیلم نامه نویسی انیمیشن طنز: منظور از طنز همان چیزی است که موجب خنده می شود این خنده باعث جذاب تر شدن کار و کمدی شدن آن می شود انیمشنی که هیچ نوع طنزی در آن نباشد بیشتر به یک فیلم جدی شباهت دارد و همچنین فیلمی که در آن طنز زیادی به کار برده شده باشد شباهت زیادی به انیمیشن دارد. قبل از هرچیز این سوال پیش می آید که ما چرا می خندیم و چه چیز در صحنه های خنده دار وجود دارد که ما را وادار به خنداندن می کند جواب در تناقض منطق است ما به هر چیزی که بیش از حد غیر منطقی و عقلانی باشد می خندیم البته اگر اغراق به حد کافی نباشد نمی توان به آن طنز گفت مثلا در یک فیلم پلیسی اگر کاراگاه بگوید که این مظنون در ساعت چهار در جلوی پارک بود ولی در همان ساعت گزارش قتل او داده شد گرچه به نظر غیر منطقی می آید ولی در حقیقت جنبه ای معما گونه دارد و به اندازه ی کافی غیر منطقی نیست. ولی در انیمشن ( امپراطور کوسکو ) کوسکو : شما چطور قبل از ما رسیدید اینجا؟ ایزما : اه ......کرانک ما چطور رسیدیم اینجا؟ کرانک : خودمم درست نمی دونم هر جور حساب کنی نمیشه. این جملات خصوصا اگر با تصاویر آن ذکر شوند خنده دارند به خصوص که خود کاراکتر به غیر منطقی بودن آن اشاره می کند. پس حال می دانیم که در نگاه دوم به کار های طنز باید چه چیز را مورد بررسی قرار دهیم حال به بررسی این قسمت می پردازیم طنز به چند گروه تقسیم می شود طنز نوشتاری و دیالوگی : در این نوع طنز دیالوگ ها و جملات غیر منطقی نقش تعیین کننده در طنز را ایفا می کنند نمونه های این نوع طنز را می توان در فیلم ها انیمشن ها داستان ها و روزنامه ها پیدا کرد. طنز صحنه ای : در این نوع طنز صحنه ها به طور شگرفی غیر منطقی اند به گونه ای هستند که تناقض عحیبی در آن ها دیده می شود که موجب خنده می شود این نوع طنز به شدت دشوار بوده در ایران این نوع طنز کمتر دیده می شود و عموما تمام طنز ها به صورت دیالوگی هستند هر چند در انیمیشن های خارجی هم این امر به صورت کندی دنبال می شود که شاید این امر به علت پیچیدگی های دشوار صحنه های طنز باشد. در این سبک عموما هر حرکت و واکنش مترادفی لغوی دارد که موجب خنده می شود. طنز از نظر نوع ایجاد به چند دسته تقسیم می شود طنز عمومی : همواره ایده های نو و نظرهای جالب وجود دارد که می تواند مورد استفاده قرار گیرد هر نوع طنز جدیدی که نتوانیم در سبک های دیگر بگنجانیم در این سبک قرار می گیرند بر عکس سبک های عمومی دیگر بخش ها اکثر طنز ها در این قسمت جا می گیرند. مانند صحنه از ( امپراطور کوسکو ) که به ایزما سند و مدرکی از وجود دایناسورها به علت کهولت سن او می گوید. کلیشه ای : برخی از طنزها هر چه قدر هم که مورد استفاده قرار گیرند خسته کننده نیستند. مانند سکوت جمع در جایی که باید تشویق کنند و آمدن صدای جیرجیرک. به این نوع طنزها کلیشه ای می گویند یعنی به طور مکرر در فیلم های مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. اغراقی : بزرگ نشان دادن مواردی که تا آن حد بزرگ نیستند باعث خنده می شود البته این امر باید به گونه ای باشد که اغراق قابل درک باشد به طور مثال در فیلم ( ارباب حلقه ها 1 ) شما از دیدن مجسمه های سنگی بزرگ نمی خندیدید چون در مورد آن ها در فیلم اغراق نشده اما به عظمت تابلوهای شهردار در فیلم ( هورتون ) و یا زیادی پله های کاخ جین در ( پاندای کونگ فو کار ) می توانید بخندید. تاکیدی : اگر بتوانید از این نوع استفاده کنید خندار ترین نوع است در این نوع دقیقا همان تاکید غیر منطقی بودن صحنه به زبان آورده می شود البته اغراق باید به حد کافی ملموس باشد مثلا اگر در یک کارتون در پای تخته نوشته شود 2+2=5 قابل خنده نیست بلکه قابل تمسخر است ولی اگر چندین معادله و نظریه و... در پشت هم توسط یک استاد نوشته شود که در نهایت به این مظمون برسد این صحنه خنده دار است. بازیافتی: این نوع را می توان پر کاربرد ترین نوع دانست گاهی اوقات ایجاد ایده های نو و جدید دشوار است برای همین از بازیافت استفاده می کنیدبه این مغنی که چند نکته ی ریز را در طنز قدیمی جابه جا می کنید جای چند کاراکتر را عوض می کنید و در نهایت به طنز جدیدی می رسیم که تنها شبیه طنز قدیمی است. مثلا در انیمیشن کوتاه ( ماشین مایکی ) مایکی وارد ماشین می شود و به قصد دنده عقب ماشین را روشن می کند ولی ماشین با سرعت به سمت جلو می رود و تصادف می کند در صورتی که به طور کلیشه ای همه به قصد جلو رفتن گاز می دهند و به ماشین عقبی می زنند. کلیشه ای بازیافتی : این نوع را هم می توان از پرکاربردترین ها دانست ولی مرز باریکی بین بازیافتی و کلیشه ای بازیافتی وجود دارد در بازیافت طنز یک طنز به طنز دیگر تبدیل می شود ولی در کلیشه ای بازیافتی موارد کلیشه ای سینما و انیمشن که جدی و اسطوره ای هستندهم به صورت طنز در می آیند. فیلم (کونگ پو ) جز بهترین مثال ها برای این موارد است اگر فیلم های رزمی قدیمی مانند ( شمشیر زن یک دست ) و یا (پر طاووس ) نگاه کرده باشید متوجه نکات مشترکی می شود در این فیلم این نکات به سخره گرفته می شوند مثلا در یکی از صحنه های فیلم دوربین آنقدر روی قهرمان و طرف مقابل زوم و بک زوم می کند که صحنه ماهیت طنز به خود می گیرد. و یا در صحنه ای دیگر قهرمان آنقدر قودا می گوید که از حال می رود. مثلا در فیلم ( امپراطور کوسکو ) در صحنه ای که کرانک ما بین نجات کوسکو و انجام ماموریتش گیر کرده فرشته های خوبی و بدی ظاهر می شوند. فرشته ی خوبی : تو که نمی خوای بزاری اون بمیره؟ فرشته ی بدی : به حرفای او گوش نکن اون می خواد تو رو به راه راست هدایت کنه ولی برعکس من می خوام گمراهت کنم فرشته ی خوبی : ساکت شو فرشته ی بدی : تو ساکت شو فرشته ی خوبی : تو فرشته ی بدی :تو فرشته ی خوبی : تو فرشته ی بدی :هزار تا تو فرشته ی خوبی : ایییییه فرشته ی بدی :خوب گوش کن ببین چی می گم من سه تا دلیل موسق دارم که تو نباید به حرف اون گوش بدی یک او یه آلت موسیقی مسخره داره فرشته ی خوبی : این یه چنگه و ما قبلا راجب این موضوع صحبت کردیم فرشته ی بدی : خیله خوب اون یک چنگه اونم یه تی شرته فرشته ی خوبی : ردا فرشته ی بدی : خوب بیبین من می تونم بالانس برم کرانک : اه این چه ربطی به موضوع داره فرشته ی خوبی : نه نه اشتباه نکن ربط داره که در اینجا این موضوع اسطوره ای که هر کس یک فرشته ی خوبی و یک فرشته ی بدی دارد به طنز تبدیل شده است از این دو نوع طنز می توان در کنار هم استفاده کرد مثلا یک بار یک مورد کلیشه ای به یک طنز تبدیل می شود و بار دیگر این طنز به طنزی دیگر تبدیل می شود طنز موسیقی : در این نوع عموما موسیقی نقش کمدی را دارد هر چند می تواند به صورت مکمل هم قرار گیرد مثلا برای کاری کوچک موسیقی حماسی زده می شود و یا در صحنه ای حساس هم زمان با خراب شدن صحنه موسیقی به سبک گرامافونی می ایستد. در پایان باید بگویم که طنز اساسی ترین عنصر انیمشن است و بدون آن کار شما خشک و بسیار شبیه به فیلم خواهد بود هر چه طنز موجود در کار شما بیشتر باشد ارزش آن بیشتر خواهد بود مخاطبان هم انیمشنی را که پر از طنز های جالب باشد دوست دارند اما همه ی مخاطبان همه ی طنز ها را درک نمی کنند و ممکن است به بعضی طنز ها نخندند چون منطق نقض شده ی این طنز ها را نمی فهمند شما به این مسائل فکر نکنید و به کار خود ادامه دهید حتی اگر چند نفر هم به این طنز بخنندند شما به هدف خود رسیده اید همواره کارهای طنز مختلف از روزنامه و مجله گرفته تا فیلم و انیمشن و به خصوص انیشمیشن های کوتاه و بی کلام را مورد بررسی قرار دهید یک بار به آن ها بخندید و بار دیگر به عامل خنده توجه کنید.
منبع/IranianAnimation.com
:: موضوعات مرتبط:
فیلمنامه انیمیشن ,
,
نوشته شده در پنج شنبه 29 شهريور 1392
بازدید : 782
نویسنده : اسماعیل جباری
|
|
طرح یک ایده، با توجه به ماهیت ذهنی آن، میتواند فارغ از هر گونه قید و بندی صورت پذیرد. اما برای عملی کردن آن، باید به بسیاری از این محدودیتها مثل قوانینی فیزیکی، حقوقی و ... توجه کرد. طرح ایدههای نو، رابطه مستقیمی با خیال پردازی و خلاقیت دارد. این مطلب از کتاب داستان رابرت مک کی ترجمه محمد گذر آبادی چنین است که عناصر در داستان شامل واژهشناسی، ساختار، حادثه، صحنه، لحضه، سکانس، پرده، داستان، مثلث داستان، شاه پیرنگ، خرده پیرنگ، ضد پیرنگ، تفاوتهای صوری در درون مثلث داستان، پایانههای بسته در برابر پایانههای باز، کشمکش بیرونی در برابرکشمکش درونی، قهرمان منفرد در برابر تعدد قهرمان منفعل، زبان خطی در برابر غیر خطی، علیت در برابر تصادف، واقعیت پایداردر برابر واقعیت نا پایدار، تغییر دربرابر ایستائی، سیاست طرحی داستان، وبلاخره نویسنده باید بر فرم کلاسیک تسلط داشته باشد وبه چیزی که می نویسد ایمان داشته باشد واین کلید حل معمای طرح یا ایده میباشد .
:: موضوعات مرتبط:
فیلمنامه انیمیشن ,
,
نوشته شده در پنج شنبه 28 شهريور 1392
بازدید : 1079
نویسنده : اسماعیل جباری
|
|
شخصیت های خوب اساس موفقیت فیلم نامه است .
بدون شخصیت ماجرایی وجود نخواهد داشت !!
شخصیت چیست ؟!
در جواب می توان گفت که شخصیت عبارت است از کارهایی که می کند نه از آنچه می گوید !!
:: موضوعات مرتبط:
فیلمنامه انیمیشن ,
,
نوشته شده در چهار شنبه 31 خرداد 1391
بازدید : 1762
نویسنده : اسماعیل جباری
|
|
منظور از فیلم نامه اولیه آن چیری است که کل روایت داستان را شامل می شود و نه خود فیلم نامه یا بخشی از آن
منظور داستان کلی انیمیشن است اتفاقاتی که اصل ماجرا را شامل می شوند و تغییر نا پذیرند.
به طور مثال داستان کلی انیمیشن (فصل شکار ) اینگونه است.
بوک یک خرس اهلی و کاملا رام است و همراه صاحبش برای حمایت از طبیعت برنامه اجرا می کند اما وقتی الیوت وارد زندگی اش می شود همه چیز به هم می ریزد و در نهایت او را به جنگل می برند اما او می خواهد که برگردد ولی چون راه برگشت را بلد نیست مرتب دور خودش می چرخد و با حیوانات جنگل آشنا می شود ولی به خاطر فصل شکار شکارچی ها وارد جنگل می شوند اما چون بوک تجربه زیادی دارد با کمک حیوانات حساب چکارچی ها را می رسد و تصمیم می گیرد در جنگل بماند.
دیدید به این فیم نامه ی اولیه می گویند تقریبا مثل چیزیست که پشت cd ها می نویسند با این تفاوت که به ... ختم نمی شود
این داستان چند خطی و حداکثر چند صفحه ای کل ماجرا را و آنچه مطمئنا اتفاق می افتد را شامل می شود و هر آنچه در آن ذکر نشده قابل اضافه شدن است مانند دیالوگ ها کاراکتر ها صحنه ها و ....
در حقیقت این داستان مانند اسکلت ساختمانی است که پس از کامل شدن نمایی از ساخمان را به ما می دهد
و بعد از آن می توان باقی مصالح را روی آن کار گذاشت.
این داستان به ما کمک می کند که بر روی برنامه پیش برویم و وقتمان را هدر ندهیم.
داستان انیمیشن می تواند یک داستان روزمره ساده مثل این باشد یا یک داستان هیجان انگیز مثل (آژی دهاک (فضایی)) البته گرچه در این انیمیشن از داستان غنی استفاده شده ولی ظاهرا اگر داستان کلی را تعریف کنیم چیز دیگری برای گفتن نمی ماند به جز الاغ شش پایی که مرتب مزه می ریزد البته این مشکلی است که از جای دیگری آب می خورد و بعدا به آن می پردازیم.
داستان می تواند تاریخی باشد در این صورت فیلم نامه ی اولیه هر چه را که از آن حادثه باقی مانده را شامل می شود که این بیشتر از چند صفحه را می گیرد چون اصل امانت باید رعایت شود و سپس داستانی که در پس زمینه یا در ماجرا اتفاق می افتد شرح می شود
چیزی که مهم است این است که داستان کلی در کل هیچ چیز خاصی نیست و حتی یک کودک هم می تواند برای خود قصه سرایی کند ولی مهم این است که هدف را مشخص می کند امکان ایجاد ایده را زیاد می کند و هر بخش می تواند روی قسمتی کار کند
پس از پایان کار فیلم نامه به صورت story bord برای انیماتور ها در می آید که در آن کاراکتر ها گفتگو ها صحنه ها وحتی موسیقی لحن و صدا های پس زمینه آمده است که در مورد آن بعدا بحث می کنیم.
خوب وقتی اسکلت فیلم نامه ی خود را ریختید باید قسمت های دیگر را روی آن سوار کنید.
منبع : سایت ایرانیان انیمیشن
نویسنده : digiraiter agemon
:: موضوعات مرتبط:
فیلمنامه انیمیشن ,
,
|
|
|